چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟

چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟
چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟

چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟

مارک داگلاس ، یکی از معامله گران پیشرو در جهان ، زمانی گفته بود که حقیقت

تلخ و دشوار حرفه تجارت این است که هر تجارت نتایج ناشناخته ای دارد.

به گفته مارک داگلاس ، هیچ تضمینی برای هر معامله وجود ندارد. به همین دلیل تجارت یکی

از دشوارترین مشاغل جهان است. عدم قطعیت در مورد نتیجه یک تراکنش نورد از بهترین

مکان و زمان برای پایان دادن به معامله جلوگیری می کند. این بدان معناست که تحلیل ،

ارجاع و ارزیابی خطرات معامله به تنهایی برای انجام یک معامله موفق کافی نیست. در

همین حال ، شما باید روی اهداف سود برای معامله تمرکز کنید.

حقیقت موضوع این است که شخص به طور غریزی دوست دارد کنترل چیزها ، موقعیت ها

و حتی افراد دیگر را کنترل کند. حتی وقتی این غریزه انسانی بر معامله گر غلبه کند ،

حتی بهترین معاملات با ضرر بسته می شوند! معامله گر درگیر در این غریزه تنها در مواقعی که همه چیز به دلخواه معامله بسته شود! اما چگونه معامله ای که نتیجه آن نامشخص باشد ، شامل نتیجه دقیقی است که معامله گر می خواهد؟ به همین دلیل بسیاری از بازرگانان عصبانی ، ناامید و ناراحت هستند. آنها چیزی را می خواهند که در بازار نیست. آنها انتظاراتی دارند که به دور از حقیقت نیست. اهداف سود را انتخاب کنید که حتی خوش بین ترین تحلیلگران بازار ممکن است انتظار نداشته باشند! اما چگونه می توان این غریزه انسانی را آزاد کرد؟

باید باور داشته باشید که هر معامله نتایج تصادفی دارد!

به گفته مارک داگلاس ، اگر یک تاجر نتیجه بگیرد که هر معامله نتیجه تصادفی خواهد داشت ،

ناامیدی و ناامیدی معامله گر ناپدید می شود. مارک داگلاس در کتاب خود با عنوان “تجارت در منطقه”

خاطرنشان می کند که هر معامله ای که انجام می دهید مستقل از معاملات قبلی و بعدی شماست.

این واقعیت به ما نشان می دهد که چگونه تعیین اهداف سود یکی از مهمترین و جدی ترین

موضوعاتی است که هر معامله گر درگیر آن است. بسیاری از تجار تازه کار معتقدند که اگر تجارت

قبلی آنها سودآور باشد ، بدون شک تجارت بعدی سودآور خواهد بود. یا اگر معامله فعلی آنها

دقیقاً مانند گذشته انجام شود و از آن بهره مند شوید ، نتیجه می گیرند که مطمئناً معامله

فعلی به همین روش پیش خواهد رفت. این تفکر آغاز مشکلات روانی معامله گر است.

این ممکن است به یک پارادوکس جدید منجر شود که اگر این نتیجه هر معامله تصادفی باشد ،

چگونه می توانید از حرفه تجارت طولانی مدت خود سود کسب کنید؟ برای پاسخ

به این سؤال ، یک معامله گر مبتدی باید دائما استراتژی معاملاتی خود را عملی کند. علاوه بر این ،

معامله گر باید نتیجه بگیرد که نمی تواند بازار را کنترل کند. به همین دلیل ،

نتیجه هر تراکنش مستقل از سایر معاملات است. اگر این دو واقعیت را باور داشته باشید ،

می توانید به عملکرد آینده خود اعتماد کنید. در حقیقت ، برای اینکه در حرفه معاملاتی

خود موفق باشید ، باید این دو را پیوند دهید. برای به دست آوردن سود در این بازار ،

همیشه باید استراتژی معاملاتی خود را در مقیاس وسیع عملی کنید. در اینجا ،

یک محدوده بزرگ به معنی تعداد زیادی معاملات است ، نه مبلغ زیادی.

انتظارات، دشمن معاملات موفق

انتظارات معامله‌گر یکی از دلایل اصلی است که مانع از خروج معامله‌گر از

پوزیشن باز می‌شود. معامله‌گری که نمی‌تواند باور کند یا اصلاً آگاهی از این موضوع ندارد

که نتیجه هر معامله‌ای مستقل از سایر معاملات است، از لحاظ روانی آمادگی کنار آمدن

با نتیجه معامله را ندارد. چون‌که انتظارات معامله‌گر از واقعیت فاصله گرفته است.

به همین دلیل است که اساس عملکرد معامله گران موفق، پذیرفتن این موضوع است

که نتیجه هر معامله‌ای تصادفی است. معامله‌گری که به این درجه برسد،

نتیجه تمام معاملاتی که انجام داده است را بدون تعصب، نگرانی یا حتی خوشحالی قبول

خواهد کرد، چون‌که او از اول هم هیچ انتظار خاصی از معامله نداشته است.

مارک داگلاس در این رابطه گفته که وقتی من معامله می‌کنم، تنها چیزی که از معامله

انتظار دارم این است که در نهایت اتفاقی خواهد افتاد (بدون در نظر گرفتن نوع اتفاق).

اگر معامله‌گر تازه‌کار تنها به استراتژی معاملاتی خود پایبند باشد و به معاملات

خود ادامه دهد، در پایان برنده بازار خواهد بود.

اجازه دهید با ارائه مثالی این موضوع را بهتر توضیح دهیم. به فروشنده خودرو فکر کنید.

فروشنده خودرو نمی‌داند که مشتری کدام ماشین را خواهد خرید؟ او حتی نمی‌داند که

آیا با خریدار واقعی مواجه است یا خیر؟ این یعنی هر مشتری که به او مراجعه می‌کند،

می‌تواند یک نتیجه تصادفی در پی داشته باشد. وقتی معلوم نیست که مشتری خریدا

ر است یا خیر، وقت گذاشتن برای او می‌تواند برای فروشنده ریسک محسوب شود. چون‌که

در حال صرف زمان برای کسی است که شاید اصلاً خریدار نباشد و شاید هم این مشتری

خرید خوبی انجام دهد و سود خوبی برای فروشنده در پی داشته باشد. در معاملات فارکس هم

شرایط همین گونه است. شاید معامله‌ای که انجام می‌دهید سود ده باشد و شاید با فعال شدن

حد ضرر بسته شود. معامله‌گر نباید انتظار به خصوصی از معاملات داشته باشد و تنها باید به

استراتژی خود پای بند باشد و به معاملات ادامه دهد. درست همانند فروشنده خودرو که باید

تا جایی که امکان دارد به مشتریان خود کمک کند.

بهترین کار در تعیین حد سود و استراتژی خروج از معامله

حتماً در مقالات قبلی آموزش حرفه معامله‌گری فارکس متوجه شده‌اید که روش

خاصی برای معامله وجود دارد، به این صورت که وارد معامله می‌شوید و حد سود

و حد ضرر را تعیین می‌کنید. بعد معامله را رها می‌کنید تا در نهایت یکی از سناریوها تحقق یابد.

با توجه به این‌که ما کنترلی بر نوسانات بازار نداریم، تنها تکنیک مدیریت معامله‌ای که

واقعاً می‌تواند در این حرفه به شما کمک کند، این است که به بازار اجازه دهید

بدون مداخله شما به نوسانات خود ادامه دهد.

بعد از این‌که وارد یک معامله شدیم، نمی‌توانیم با قطعیت اعلام کنیم که بازار تا کجا

حرکت خواهد کرد و یا بازار تا کی بر خلاف معامله ما نوسان خواهد کرد. به شکل زیر نگاه کنید.

حتماً در زمان تحلیل و یا معامله چنین اتفاقی را تجربه کرده‌اید. بازار می‌تواند از یک مقاومت عبور

کند و به سطوح بالاتری برسد و یا اینکه از مقاومت بازگردد و به سطوح پایین‌تری سقوط کند.

دو واکنش متفاوت بازار به یک مقاومت

حال فرض کنید که تاجر جدیدی که فقط در سطوح کلیدی مانند پشتیبانی

و مقاومت در حال تجارت است ، سیگنال حرکت قیمت را از این سطوح می یابد.

اگرچه سیگنال برون مرزی می تواند محتمل ترین مسیر آینده بازار را برای ما تعیین کند ،

اما یقینی وجود ندارد. آیا این بدان معناست که معامله گر نمی تواند با قاطعیت

بگوید بازار تا کجا پیش خواهد رفت یا اصلا روند وجود دارد یا خیر؟ تمام آنچه تاجر می داند

این است که شکست مقاومت می تواند خبر خوبی برای او باشد و می تواند وارد یک

موقعیت طولانی شود. برای بهره‌مندی از این استراتژی ساده ، او باید این استراتژی را

بار دیگر و دوباره در بازار پیاده کند.

چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟

اگر نتیجه تجارت تصادفی باشد ، می توان گفت برنده و بازنده در بازار به طور تصادفی

توزیع می شود. هیچ کس نمی تواند قبل از معامله با اطمینان بگوید که معامله با

سود یا ضرر بسته می شود. اما همه ما می دانیم که اگر به استراتژی خود پایبند باشیم ،

نتیجه معاملات ما مثبت خواهد بود. معامله گر مبتدی باید با این واقعیت کنار بیاید که

اگر هدف وی سود 200 امتیاز باشد ، بازار ممکن است تنها 175 امتیاز برای او کسب کند.

در یک تجارت هدف ، بستن کلیه معاملات با سود تعیین شده برابر نیست. معامله گر باید

یاد بگیرد که چگونه از استراتژی های بسیار موفق استفاده کند تا در تعداد

زیادی از معاملات ، برنده نهایی باشد.

چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟